اين داستان را نخوانيد

معرفي كتاب:

كتاب حاضر، مجموعه داستان كوتاه است از كامران سحرخيز كه آن را در چهارده عنوان داستان كوتاه و 80 صفحه گرد آورده است. عناوين داستان هاي كتاب حاضر، چنين است، «پيله»، هزار و سيصد و چهل و سومين دوست، پدر بزرگ پدر من، بي‌چشم و گوش، هر جا عشق بايد از ماست، «رسانه، نه»، پرنده بيچاره، ديوژن فضايي، چهل و دو و پنجاه و هفت، آخري دف، مردي كه هر چه صدا بود با خود برداشت و برد، شلغم‌خوران و «اسم وافهم» كه اغلب آنها حجم كوتاهي دارند. وجه مشترك غالب داستان هاي كتاب توجه نويسنده به بخش ادبي نوشته‌هاست، به عبارت ديگر از دو روي سكه داستان «فرم و محتوا» گزينه اول بيشتر مورد توجه بوده است. سحرخيز در كتاب حاضر بازي با فرم هاي مختلف داستاني را دستمايه كارش قرار داده و در اغلب داستان هاي كتاب ،موفقيت هايي را هم به دست آورده ولي آنچه در اين ميان به فراموشي سپرده شده است، عنصر قصه در داستانهاي وي است. تقريبا‌ً بيشتر داستانها فاقد يك طرح قص‍ّوي محكم و جاندار است. بسياري از آنها در حد يك طرح ابتدايي براي داستاني بلند است كه نويسنده نخواسته با نتوانسته اين مرحله را طي كند. عدم طرح و توطئه و كشمكش در داستان اول كتاب كه همان عنوان كتاب را هم يدك مي‌كشد، عملا‌‌ً آن را در حد يك طرح كوتاه و لطيفه‌دار متوقف كرده است. داستان هاي دوم و سوم كتاب، طرح هاي ذهني دارند و فاقد زمان و مكان مشخص هستند. گويي زيبايي اين داستان ها به اين است كه فقط در روي كاغذ شكل بگيرند و اگر قرار باشد خواننده، در بيرون از متن، آنها را بازسازي كند، محكوم به شكست باشد. اين داستان ها در مرز ميان واقعيت و فراواقعيت در نوسان هستند. نكته‌هاي ظريفي كه قرار است در داستان ها گفته شود، بيشتر در هاله‌اي از ابهام باقي مي‌ماند. در اين ميان كوتاه بودن حجم داستان ها، امكان رمز‌گشايي از ناگفته‌هاي آنها را عملا‌ً ناممكن كرده است و مخاطب به راحتي نمي‌تواند با شخصيت هاي داستان ها همذات‌پنداري كنند. از مجموع داستان ها، زيبايي هاي ساختاري در دو داستان بيش از سايرين نمود يافته است. هر جا عشق بايد از ماست و شلغم‌خوران كه اين دو داستان با الهام از فضاي ادبيات كلاسيك فارسي و نشر فاخر فارسي، جذابيت هاي ويژه‌اي را براي مخاطبان ايجاد كرده است. در ساير داستان ها نيز تلاش در استفاده از فضاهاي متفاوت است كه از نويسندة خوش‌فكري حكايت دارد.

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله